کد مطلب:216575 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309
در زندان سندی بن شاهک
هارون خشمگین شد، و خادم خود به نام «مسرور» را طلبید و به او گفت: «هم اكنون به بغداد برو و یكسره نزد موسی بن جعفر می روی، اگر دیدی او در آسایش است، این نامه را به «عباس بن محمد» برسان و به او دستور بده تا به آنچه در نامه نوشته شده عمل كند، و نامه ی دیگری نیز به او داده و گفت این نامه را نیز به «سندی بن شاهك» برسان و به او دستور بده كه از عباس بن محمد اطاعت كند.
مسرور با شتاب به بغداد آمد و به خانه ی فضل بن یحیی رفت، و كسی نمی دانست كه برای چه كاری آمده، نزد موسی بن جعفر (ع) رفت، او را در آسایش دید، بی درنگ نزد عباس بن محمد و سندی بن شاهك رفت، و نامه های هارون را به آنها داد.
فوری عباس بن محمد (كه رئیس دژخیمان بود) فضل بن یحیی را احضار كرد و به سندی بن شاهك دستور داد، او را برهنه كرده و صد تازیانه بر او زد... به این ترتیب امام كاظم (ع) در زندان سندی به شاهك (كه مخوف ترین و تاریك ترین زندان ها بود تحت شكنجه) قرار گرفت. [1] .
مسرور با شتاب به بغداد آمد و به خانه ی فضل بن یحیی رفت، و كسی نمی دانست كه برای چه كاری آمده، نزد موسی بن جعفر (ع) رفت، او را در آسایش دید، بی درنگ نزد عباس بن محمد و سندی بن شاهك رفت، و نامه های هارون را به آنها داد.
فوری عباس بن محمد (كه رئیس دژخیمان بود) فضل بن یحیی را احضار كرد و به سندی بن شاهك دستور داد، او را برهنه كرده و صد تازیانه بر او زد... به این ترتیب امام كاظم (ع) در زندان سندی به شاهك (كه مخوف ترین و تاریك ترین زندان ها بود تحت شكنجه) قرار گرفت. [1] .
[1] اقتباس و تلخيص از ترجمه ي ارشاد مفيد ج 2 ص 231 - 234.